تقاطع بحرانی بقا و خوشنامی

تداوم کسب‌وکار، توسعه‌ی پایدار و خوشنامی برند در دوران بحران

ثبات، یک خاطره‌ی نوستالژیک

در دنیایی که هر روز با نوعی جدید از بحران روبه‌رو می‌شویم، از جنگ و تحریم گرفته تا پاندمی، بحران‌های اقلیمی، قطع اینترنت، تهدیدهای سایبری و بی‌ثباتی‌های اقتصادی، تنها برندهایی می‌مانند که برای این ناپایداری آماده‌اند. این مقاله تلاشی‌ست برای پاسخ دادن به یک پرسش بنیادی که چگونه می‌توان در میانه‌ی بحران، زنده ماند، رشد کرد و حتی برند خود را تقویت کرد؟

جهان ما در میانه‌ی یک دگرگونی بی‌پایان است. چیزی به نام «ثبات» دیگر واقعیتی پایدار نیست، بلکه آرزویی نوستالژیک است. در دنیایی که هر روز با نوعی جدید از بحران روبه‌رو می‌شویم، از جنگ و تحریم گرفته تا پاندمی، بحران‌های اقلیمی، قطع اینترنت، تهدیدهای سایبری و بی‌ثباتی‌های اقتصادی، تنها برندهایی می‌مانند که برای این ناپایداری آماده‌اند. در چنین فضایی، تداوم کسب‌وکار[1] و  توسعه‌ی پایدار[2] از موضوعات حاشیه‌ای در جلسه‌های هیئت‌مدیره به مأموریت اصلی سازمان‌ها تبدیل شده‌اند. این مقاله تلاشی‌ست برای پاسخ دادن به یک پرسش بنیادی که چگونه می‌توان در میانه بحران، زنده ماند، رشد کرد و حتی برند خود را تقویت کرد؟

بحران دیگر استثنا نیست؛ قاعده‌ جدید بازی است

تا همین چند سال پیش، بسیاری از مدیران ایرانی، بحران را رخدادی گذرا می‌دانستند. اما تجربه‌ی‌ ملموس سال‌های اخیر در کشور، از قطع‌شدن‌های گسترده‌ی اینترنت، پیامدهای جنگ روسیه، بحران انرژی و شیوع ویروس کرونا، اثبات کرد که بحران‌ها، قاعده‌ جدید فضای کسب‌وکارند.

کسب‌وکارهای حوزه‌ی فناوری‌اطلاعات، پلتفرم‌های خدمات نرم‌افزای در بستر ابری (SaaS)، زیرساخت‌های صنعتی، مراکز داده، حمل‌ونقل هوشمند و زنجیره‌های تأمین، همگی اکنون در وضعیتی به‌سر می‌برند که «پایداری» دیگر یک انتخاب نیست؛ یک الزام حیاتی است. مسئله‌ی اصلی این نیست که بحران از کجا آغاز می‌شود، بلکه این است که آیا سازمان شما برای مواجهه با آن طراحی شده است؟

اما در عصر بی‌ثباتی‌های زنجیره‌ای، برندهایی که توانسته‌اند پایداری عملیاتی خود را حفظ کنند، در ذهن مشتریان به‌عنوان برندهایی «قابل اتکا» و «مسئولیت‌پذیر» حک شده‌اند. مشتریان امروز بیش از هر زمان دیگری به ثبات و تداوم اهمیت می‌دهند؛ آنها به شرکت‌هایی اعتماد می‌کنند که حتی در زمان قطعی، بحران، یا فشارهای محیطی، پاسخگو باقی می‌مانند و کیفیت را حفظ می‌کنند.

مشتریان امروز بیش از هر زمان دیگری به ثبات و تداوم اهمیت می‌دهند؛ آنها به شرکت‌هایی اعتماد می‌کنند که حتی در زمان قطعی، بحران، یا فشارهای محیطی، پاسخگو باقی می‌مانند و کیفیت را حفظ می‌کنند.

این برندها نه لزوماً پرسر‌وصدا و نه همیشه ارزان‌تر هستند. اما با ثبات عملکرد، «اعتماد» را به‌عنوان اصلی‌ترین دارایی خود می‌سازند و حفظ می‌کنند.

اعتبار برند، تنها حاصل تبلیغات نیست؛ بلکه بازتابی از رفتار سازمان در لحظات سخت است. هنگامی که سازمانی در بحران، تعهدات خود را فراموش نمی‌کند، پشتیبانی‌اش متوقف نمی‌شود و با مشتری شفاف ارتباط می‌گیرد، نه‌تنها از بحران عبور می‌کند بلکه در افکار عمومی آبرومندتر از پیش ظاهر می‌شود. در واقع، آبرو در دنیای برند، همان سرمایه‌ اجتماعی است که در لحظه‌های بحرانی ساخته یا ویران می‌شود.

آبرو در دنیای برند، همان سرمایه‌ اجتماعی است که در لحظه‌های بحرانی ساخته یا ویران می‌شود.

سازمان‌هایی که پایداری را به‌درستی در استراتژی و عملیات خود نهادینه کرده‌اند، نه‌تنها بقا می‌یابند، بلکه در طول زمان به برندهایی ماندگار و خوشنام تبدیل می‌شوند. در مواجهه با بحران، سازمان‌ها ناگزیر در تقاطع دوگانه‌ای قرار می‌گیرند: «بقا یا خوشنامی». برخی کسب‌وکارها برای حفظ جریان درآمد، تصمیم‌هایی فوری و گاه غیراخلاقی اتخاذ می‌کنند که ممکن است در کوتاه‌مدت بقا را تضمین کند، اما به قیمت فرسایش اعتماد عمومی و تضعیف برند تمام می‌شود. در مقابل، سازمان‌هایی که با وجود فشارها، به اصول حرفه‌ای، شفافیت در ارتباطات، و حفظ کیفیت خدمات پایبند می‌مانند، شاید مسیر دشوارتری را طی کنند، اما سرانجام نه‌تنها باقی می‌مانند، بلکه خوشنامی‌شان به یک مزیت رقابتی پایدار تبدیل می‌شود.

سازمان‌هایی که با وجود فشارها، به اصول حرفه‌ای، شفافیت در ارتباطات، و حفظ کیفیت خدمات پایبند می‌مانند، شاید مسیر دشوارتری را طی کنند، اما سرانجام نه‌تنها باقی می‌مانند، بلکه خوشنامی‌شان به یک مزیت رقابتی پایدار تبدیل می‌شود.

در این تقاطع بحرانی، هنر مدیریت یعنی طراحی سیستمی که بقا و خوشنامی را هم‌زمان ممکن کند.

فناوری، هم‌زمان ناجی و نیازمند نجات است

در بطن هر سامانه‌ی پایداری کسب‌وکار موفق، یک زیرساخت فناورانه‌ی مدرن و منعطف نهفته است. اما تجربه‌‌ی بسیاری از سازمان‌های ایرانی نشان داده که صرف داشتن فناوری، ضامن تاب‌آوری نیست. مهم، چگونگی استفاده از فناوری و میزان یکپارچگی آن با راهبرد سازمانی است.

مؤلفه‌های کلیدی تداوم فناورانه

  1. زیرساخت ابری توزیع‌شده[3] : برای حفظ دسترسی‌پذیری حتی در شرایط قطعی؛
  2. معماری Failover و افزونگی[4]: برای انتقال خودکار عملیات به دیتاسنتر یا خدمات جایگزین؛
  3. پایش پیش‌گویانه[5]: با استفاده از هوش مصنوعی؛
  4. آمادگی در برابر تهدیدات سایبری با مدل Zero Trust و SOC داخلی؛
  5. سنجش تاب‌آوری شبکه با سناریوهای قطعی اینترنت و فیلترینگ؛
  6. توسعه‌ی پایدار، چارچوب نجات‌دهنده در دل بحران: توسعه‌ی پایدار برای سازمان‌ها به معنای نگاه بلندمدت، مسئولانه و سیستمی به زیست‌بوم پیرامونی است. در عمل، این مفهوم در سه محور اصلی معنا پیدا می‌کند:
  • پایداری زیست‌محیط:  مدیریت مصرف انرژی، کنترل انتشار، استفاده از تجهیزات سبز؛
  • پایداری اجتماعی: سرمایه‌گذاری در منابع انسانی، حفظ تعامل اخلاقی با جامعه و مشتریان؛
  • پایداری اقتصادی:  تنوع‌بخشی به درآمد، کاهش وابستگی به واردات یا یک بازار خاص.

شرکتی که فقط به سود سال مالی فکر می‌کند، شاید در کوتاه‌مدت موفق باشد؛ اما در بحران‌ها، همین شرکت نخستین قربانی بی‌برنامگی می‌شود.

برند صنعتی؛ بازتعریف ارزش در دوران بی‌ثباتی

برند در حوزه‌ی صنعت، دیگر فقط لوگو یا تبلیغ در نمایشگاه‌ها نیست. برند یعنی «ادراک بازار از تاب‌آوری شما».

برند در حوزه‌ی صنعت، دیگر فقط لوگو یا تبلیغ در نمایشگاه‌ها نیست. برند یعنی «ادراک بازار از تاب‌آوری شما»

در محیطی که اختلالات زنجیره‌ی تأمین، قطعی برق و کاهش دسترسی به فناوری‌های خارجی متداول شده، برندی که همچنان به تعهدات خود عمل می‌کند، برنده‌ی میدان است.

در تحقیقی در MIT Sloan (2021) آمده است که سازمان‌هایی با تداوم عملیاتی بالا، در سال‌های بعد از بحران کرونا، افزایش ۲۶درصد در ارزش برند تجربه کردند؛ در حالی‌که رقبا، با افت وفاداری و کاهش اعتماد روبرو بودند.

ایران در کجای نقشه‌ تاب‌آوری ایستاده است؟

در فهرست شاخص جهانی تاب‌آوری سازمانی[6]، ایران در رتبه‌ای متوسط قرار دارد. اما در حوزه‌ی خاص فناوری اطلاعات و پلتفرم‌های دیجیتال، ایران دارای پتانسیل‌های خوبی‌ست:

  • نیروی انسانی جوان و متخصص؛
  • تجربه زیسته‌ی بحران‌های متعدد؛
  • توان داخلی‌سازی برخی فناوری‌ها.

ولی ضعف اصلی، نبود نقشه راه ملی برای تداوم دیجیتال و استانداردهای الزامی برای توسعه‌ی زیرساخت‌هاست. در مقایسه، کشورهای حوزه‌‌ی خلیج فارس مانند امارات با برنامه‌های BCMS ملی و همکاری دولتی-خصوصی، تاب‌آوری بالایی دارند.

پنج گام برای ساخت برند پایدار در بحران

در سال ۲۰۲۲، تنها چند ماه پس از آغاز جنگ اوکراین، حمله‌های سایبری شدیدی به زیرساخت‌های صنعتی اروپا از جمله شرکت‌های بزرگ خودروسازی مانند مرسدس بنز و فولکس واگن صورت گرفت. مرسدس با استفاده از سیاست چندلایه‌ی‌ امنیت سایبری شامل SOC داخلی، مرکز پاسخگویی سریع (CSIRT) و مدل Zero Trust   موفق شد آسیب‌ها را به حداقل برساند. در گزارش سالانه‌ی این شرکت آمده بود: «ما هرگز نمی‌توانیم مانع جنگ شویم، اما می‌توانیم جلوی فروپاشی خودمان را بگیریم. مهم نیست تهدید از کجاست؛ مهم آن است که چقدر آماده‌ایم.»

ما هرگز نمی‌توانیم مانع جنگ شویم، اما می‌توانیم جلوی فروپاشی خودمان را بگیریم. مهم نیست تهدید از کجاست؛ مهم آن است که چقدر آماده‌ایم.

این مثال، نشان می‌دهد حتی شرکت‌هایی با شهرت جهانی، تداوم کسب‌وکار را یک اقدام لوکس یا اختیاری نمی‌دانند، بلکه آن را یکی از شاخص‌های کلیدی برند خود می‌دانند.

برای ساختن برند در شرایط بحران، پنج گام بازشناسی و تجربه شده است:

  1. تحلیل سناریوهای ریسک بر اساس موقعیت جغرافیایی، صنعتی و سیاسی؛
  2. استقرار ساختار فناوری ترکیبی IT/OT با حداقل وابستگی خارجی؛
  3. طراحی کانال‌های ارتباطی پشتیبان (مانند پیامک، برنامه‌های داخلی، ایمیل امن)؛
  4. تدوین پروتکل‌های پاسخگویی فوری رسانه‌ای، اطلاع‌رسانی به مشتریان در بحران؛
  5. آموزش تیم‌ها برای اقدام سریع، با مانورهای واقعی و آزمون‌های غافل‌گیرکننده.

نقش مدیران فناوری در طراحی تاب‌آوری دیجیتال

در عصر بحران، نقش مدیر فناوری (CTO/CIO) از نگهداری سامانه‌ها فراتر رفته است. امروز، او باید:

  • در تدوین سناریوهای ریسک مشارکت فعال داشته باشد؛
  • با مدیرعامل و هیئت‌مدیره، برنامه‌های بازیابی (BCP) طراحی کند؛
  • زیرساخت فناوری را با اهداف پایداری سازمان هم‌راستا کند (Green IT)؛
  • در توسعه‌ی برنامه‌های آموزش کارکنان در شرایط بحران نقش محوری داشته باشد؛
  • از تهدیدهای سایبری، فیلترینگ، قطعی برق و مهاجرت نیروی متخصص به‌عنوان عوامل سناریوسازی استفاده کند.

یک مدیر IT موفق، فقط سرورها را نمی‌سازد؛ او ستون فقرات «تفکر سیستمی در دل ناپایداری» است.

یک مدیر IT موفق، فقط سرورها را نمی‌سازد؛ او ستون فقرات «تفکر سیستمی در دل ناپایداری» است.

پشتیبانی صحیح؛ ستون تداوم در چارچوب‌های استاندارد فناوری

در ادبیات استانداردهای بین‌المللی فناوری اطلاعات، مفهوم «پشتیبانی» نه‌تنها یک فعالیت عملیاتی روزمره، بلکه رکن حیاتی مدل‌های تداوم خدمت‌رسانی محسوب می‌شود. برپایه‌ی ITIL چارچوب مدیریتی شناخته شده برای ارائه خدمات فناوری اطلاعات، فرآیندهایی همچون مدیریت حوادث[7]، مدیریت مشکل[8]، تداوم خدمات[9] و میز خدمت[10] طراحی شده‌اند تا در مواقع بحران، دسترسی کاربران به خدمات حفظ شود، اختلال‌ها به حداقل برسند و بازیابی خدمات در سریع‌ترین زمان ممکن انجام گیرد. در واقع، یک مرکز پشتیبانی توانمند بر اساس ITIL  می‌تواند تفاوت بین برند محبوب و برند فراموش‌شده در بحران باشد.

از سوی دیگر، چارچوب COBIT 2019 با تمرکز بر حاکمیت فناوری اطلاعات، پشتیبانی و تداوم خدمات را در قالب اهداف حاکمیتی مانند DSS04(تضمین تداوم خدمات) تعریف می‌کند. این استاندارد تأکید دارد که هرگونه طراحی و استقرار پشتیبانی باید با اهداف راهبردی کسب‌وکار هماهنگ باشد، دارای شاخص‌های ارزیابی عملکرد (KPI) مشخص باشد و بصورت دوره‌ای ممیزی شود. در سازمان‌هایی که COBIT به‌درستی اجرا می‌شود، پشتیبانی صرفاً یک تیم فنی نیست، بلکه بخشی از زنجیره‌ی ارزش خلق تجربه‌ی مشتری و حفظ برند محسوب می‌شود.

زنده نگه‌داشتن سامانه‌ها در شرایط بحرانی، مستلزم وجود یک زیرساخت پشتیبانی عملیاتی ساختاریافته است که بتواند چرخه‌ی‌ شناسایی، تحلیل، بازیابی و پیشگیری از خطا را به‌صورت پیوسته اجرا کند. این چرخه، باید مبتنی بر فرآیندهای تعریف‌شده‌ای نظیر مدیریت حوادث برای پاسخ سریع به اختلالات، مدیریت مشکل برای ریشه‌یابی و اصلاح دائمی اشکالات، مدیریت دسترس‌پذیری[11] برای پایش مداوم سطح دسترسی سامانه‌ها باشد. اجرای دقیق این فرآیندها در چارچوب ITIL یا COBIT، کمک می‌کند تا زیرساخت فناوری بتواند در زمان بحران بدون وابستگی به واکنش‌های فردی، با تکیه بر فرآیندهای استاندارد، تضمین‌کننده تداوم خدمات حیاتی باشد. در این نگاه، پشتیبانی صرفاً حل مشکل نیست، بلکه طراحی یک ساختار عملیاتی برای زنده‌ماندن سامانه‌هاست.

برندهایی که دوام می‌آورند، فقط نمی‌سازند؛ طراحی می‌کنند

همه چیز به یک تصمیم ساده اما عمیق باز می‌گردد: آیا شما برای نجات کسب‌وکار در بحران، صرفاً آرزو می‌کنید، یا آماده‌اید؟ تاب‌آوری دیجیتال، تداوم فرآیندها، طراحی مسئولانه و هوش فناورانه، اینها اجزای بقای آینده‌اند. سازمان‌هایی که امروز در سکوت، زیرساخت‌های خود را بازآفرینی می‌کنند، فردا صدای اول بازار خواهند بود.

زیست‌بوم اقتصادی ایران به برندهایی نیاز دارد که در دل بحران‌ها «فرصت» ببینند و این فرصت، سهم کسانی‌ست که آماده‌اند نه فقط از فناوری استفاده کنند، بلکه آن را در خدمت توسعه‌ی پایدار و اعتماد عمومی قرار دهند. اگر برند خود را فقط برای دوران آرامش طراحی کرده‌اید، شاید اصلاً طراحی نکرده‌اید.

اگر برند خود را فقط برای دوران آرامش طراحی کرده‌اید، شاید اصلاً طراحی نکرده‌اید.

امروز دیگر زمان آن نیست که منتظر بمانیم تا بحران سر برسد و بعد چاره‌جویی کنیم. امروز، تنها سازمان‌هایی در مسیر رشد قرار می‌گیرند که مفهوم تاب‌آوری را در فرهنگ، فرآیند، محصول و ذهنیت خود نهادینه کرده‌اند. توسعه‌ی پایدار، تداوم کسب‌وکار و قدرت برند صنعتی سه ضلع یک مثلث‌اند؛ مثلثی که اگر درست طراحی شود، می‌تواند هر توفانی را تاب بیاورد.

توسعه‌ی پایدار، تداوم کسب‌وکار و قدرت برند صنعتی سه ضلع یک مثلث‌اند؛ مثلثی که اگر درست طراحی شود، می‌تواند هر توفانی را تاب بیاورد.

 

[1] Business Continuity
[2] Sustainability
[3] Hybrid Cloud
[4] Redundancy
[5] Predictive Monitoring
[6] FM Global Resilience Index
[7] Incident Management
[8] Problem Management
[9] Service Continuity
[10] Service Desk
[11] Availability  Management

2
0
کپی شد

مطالب مرتبط

معرفی محصولات

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *