1. صفحه اصلی
  2. اقتصادی
  3. اولویت اصلاحات اقتصادی در دوران جدید مدیریتی

ســـــــــه گانه‌ی هوشمــــــــــــند

سه گام هوشمندسازی در صنعت، فناوری و حکمرانی را باید به سرعت برداشت

آنچه که اکنون به‌عنوان ناترازی انرژی نمایان شده است، تنها قله‌ی کوه یخ فروپاشی صنعتی – اجتماعی – اقتصادی ست که امروز به دلیل ده‌ها سال فرصت سوزی، راه حل‌ها و زمان‌های زیادی برای مقابله با آن باقی نمانده است. از زمان کشف نفت در مسجدسلیمان در سال 1287 و کشف میدان گازی پارس جنوبی در سال 1369 همواره گسترش و توسعه‌ی صنعت در ایران به‌جای قرار گرفتن بر مدار برنامه و منطق، در پرتو همین ثروت بادآورده، بر مبنای سه مزیت رقابتی ذاتی مواد اولیه‌ی ارزان، نیروی کار ارزان و انرژی ارزان شکل گرفته است. این گفتار به سه گانه‌ی صنعت، فناوری و حکمرانی و سه فصل سنت، تحول دیجیتال و هوشمندسازی می پردازد.

در پیام نوروزی 1404 که در اولین شماره‌ی دوره‌ی جدید مجله‌ی صنعت هوشمند با عنوان «هوش صنعتی، دستور کار اصلی انجمن در سال 1404» به چاپ رسید، به 3 دوره‌ی تاریخی و 3 موج هوش مصنوعی اشاره شد و عنوان شد که دنیا هم اکنون در آغاز قوی‌ترین موج، یعنی موج سوم قرار گرفته است.

سیر تکاملی الگوریتم‌های کارآمد موج دوم به همراه ظهور روزافزون و انفجاری سخت‌افزارهای جدید امروز و سخت‌افزارهای سال‌های آینده که براساس زیرساخت‌های مغز انسان، هم اکنون به تولید آزمایشگاهی رسیده و در آینده‌ای نه چندان دور، به تولید صنعتی و انبوه خواهد رسید، چنان تحولاتی را رقم خواهد زد که دنیای پیشرفته‌ی هوش مصنوعی امروز، در برابر آن آینده‌ی قطعی پیش رو، مقایسه‌ی هیچ است در برابر همه چیز.  

در پیام نوروزی عنوان شد که سال 1404، سال حضور تأثیرگذار و سازنده‌ی انجمن اتوماسیون صنعتی در مسیر هوش مصنوعی در ایران خواهد بود و بدین منظور در دو ماه گذشته، گام‌های مؤثری توسط کمیته‌ی تحول دیجیتال و هوشمندسازی در صنعت انجمن برداشته شده و مقدمات تدوین مسیر «هوش صنعتی» فراهم شده است.

در این گفتار به سه گانه‌ی صنعت، فناوری و حکمرانی و سه فصل سنت، تحول دیجیتال و هوشمندسازی می پردازیم.

گام اول: صنعت

از زمان کشف نفت در مسجدسلیمان در سال 1287 و کشف میدان گازی پارس جنوبی در سال 1369 و همزمان با کشف منابع گسترده‌ی انواع مواد معدنی، همواره گسترش و توسعه‌ی صنعت در ایران به‌جای قرار گرفتن بر مدار برنامه و منطق، در پرتو همین ثروت باد آورده، بر مبنای سه مزیت رقابتی ذاتی:

  • مواد اولیه‌ی ارزان؛
  • نیروی کار ارزان؛
  • انرژی ارزان؛

شکل گرفته است. 

و ما امروز در کمال ناباوری تمام مزیت‌های رقابتی‌مان را از دست داده‌ایم و آنچه که اکنون به‌عنوان ناترازی انرژی نمایان شده است، تنها قله‌ی کوه یخ فروپاشی صنعتی – اجتماعی – اقتصادی ست که امروز به دلیل ده‌ها سال فرصت سوزی، راه حل ها و زمان‌های زیادی برای مقابله با آن باقی نمانده است.

آنچه که اکنون به‌عنوان ناترازی انرژی نمایان شده است، تنها قله‌ی کوه یخ فروپاشی صنعتی – اجتماعی – اقتصادی ست که امروز به دلیل ده‌ها سال فرصت سوزی، راه حل ها و زمان‌های زیادی برای مقابله با آن باقی نمانده است.

شرایط امروز ما به این صورت است:

  1. مواد معدنی به قیمت جهانی نزدیک شده است چرا که بهره‌وری تولید را از دست داده‌ایم.
  2. ارزانی نیروی انسانی را از دست داده‌ایم چراکه گرچه هنوز قیمت نیروی انسانی در ایران بسیار کمتر از متوسط جهانی ست و در حدود یک پنجم آن است ولی به‌دلیل آنکه هنوز از دوران سنت، وارد دوران تحول دیجیتال نشده ایم، بهره‌وری این نیروی انسانی به قدری پایین است که مزیت نیروی انسانی ارزان به کلی از دست رفته است.
  3. امروز به دلایل فراوان از جمله مصرف غلط و بی‌رویه انرژی در تمام بخش‌های کشور، و پیشی گرفتن مصرف از تولید، به دوران ورشکستگی انرژی کشور رسیده‌ایم و چاره‌ای جز عرضه به قیمت‌های جهانی نمانده است و این به مفهوم آن است که امروز این مزیت سوم یعنی انرژی ارزان نیز به طور کامل حذف شده است.

صنعت، اولین خاستگاه امواج سه گانه‌ی هوش مصنوعی بوده است و اگر به اتفاقات رخ داده در موج اول و دوم هوش مصنوعی هم توجه کنیم، ملاحظه می‌کنیم که با شروع انقلاب صنعتی سوم و حضور الکترونیک و اتوماسیون در خط تولید که به کارایی بالاتر کارخانه‌های نسل قبل منجر شد و با اضافه شدن امکانات جدید به خطوط تولید موجود، رفته رفته، انتظارات صاحبان صنایع از طراحان خطوط تولید هم افزایش یافت. انتظاراتی از جنس:

  • افزایش میزان تولید با حداقل سرمایه گذاری جدید؛
  • کاهش مصرف انرژی و مواد خام؛
  • کاهش ضایعات؛
  • بازیافت انرژی؛
  • کاهش آلودگی محیط زیست.

پاره‌ای از این توقعات جدید، به‌منظور افزایش نسبت سود به درآمد و برخی از آنها از جنس محدودیت‌های روزافزون انرژی و بخش دیگری به دلیل افزایش گرمایش زمین و میزان گازهای گلخانه‌ای غیر قابل تحمل است که پایداری زندگی انسان‌ها را بر روی زمین، با خطرات سهمگین مواجه کرده است و به همین دلیل، خسارت‌ها و جرائم سنگینی را برای صنایع آلوده کننده در بر خواهد داشت.

بدین منظور، کنترل بهینه‌ی خطوط تولید در دستور کار طراحان صنایع مختلف قرار گرفت.

با قطعیت می‌توان گفت که طراحی سامانه‌های کنترل، اولین جرقه‌ی ظهور امواج هوش مصنوعی بوده است. اما یکی از بزرگ‌ترین مشکلات پیاده‌سازی سامانه‌های هوشمند، نیاز به حجم بالای اطلاعات معتبر جهت آموزش این سامانه‌ها بود که با انقلاب داده در قرن بیست و یکم و به خصوص با ورود عناصر منتسب به انقلاب صنعتی چهارم نظیر کلان داده، این نیاز پایه‌ای هوش صنعتی نیز پاسخ داده شد.

نکته‌ی بسیار مهم در هوش صنعتی آن است که با ورود موج سوم هوش مصنوعی، هم اکنون انواع و اقسام روش‌های یادگیری ماشین و انواع شبکه‌های عصبی و روش‌های تکاملی و غیره توسعه داده شده است. ولی استفاده‌ی درست و به‌جای روش هوشمند صحیح به منظور استفاده در یک مسئله با شرایط مشخص، از مهم‌ترین نکات موفقیت هوشمندسازی ست.

چگونگی پیاده‌سازی درست هوش صنعتی و پرهیز از افتادن در دام هوش مصنوعی سطحی و کاذب به جای هوش مصنوعی عمیق و روش‌های درست آن، از حوصله‌ی این گفتار خارج است و نیاز به گفتگوهای تخصصی دیگری دارد.

در چنین شرایطی، تنها راه حل عملی برای خلاصی از رقابت‌پذیری مبتنی بر منابع، عبور از سنت به هوشمندسازی در بازه‌ی زمانی 3 ساله است. به عبارت دیگر راهی به‌جز این نیست که تجربه‌ی 30 ساله‌ی دنیا در عبور از تحول دیجیتال را در 3 سال گذراند که این با توجه به موج سوم هوش مصنوعی کاملاً در دسترس است.

تنها راه حل عملی برای خلاصی از رقابت‌پذیری مبتنی بر منابع، عبور از سنت به هوشمندسازی در بازه‌ی زمانی 3 ساله است. به عبارت دیگر راهی به‌جز این نیست که تجربه‌ی 30 ساله‌ی دنیا در عبور از تحول دیجیتال را در 3 سال گذراند که این با توجه به موج سوم هوش مصنوعی کاملاً در دسترس است.

این برگ برنده‌ی بخش خصوصی نسبت به شبه دولتی‌ها و دولتی‌هاست که پس از یک قرن از آغاز ورود ایران به دوران صنعت، با اتکا بر همین روش‌های هوشمندانه، چند مشکل بزرگ از جمله دوران پر فساد بنگاه داری دولتی را می‌توان یک بار برای همیشه به پایان رساند.

گام دوم: فناوری

از زمان ورود ایران به دوران توسعه، به دلیل همان مزیت‌های رقابتی که عنوان شد و این تفکر اشتباه که این مزیت‌ها همیشگی ست، همواره مصرف کننده‌ی فناوری بوده‌ایم. حتی پیشرفت‌های شرکت‌های مهندسی ایرانی در سال‌های گذشته همواره در سایه‌ی فناوری‌های پایه‌ی خارجی و در خدمت به آن بوده است.

زمانی به تأمین برق و آب و گاز به قلب ناشناخته‌ی یک خط تولید و طراحی و ساخت ساختمان‌های کارخانه، به عنوان یک فعالیت مهندسی ناب افتخار کرده‌ایم و زمانی مدرنیزاسیون کارخانه را بدون توجه به تغییرات واقعی مورد نیاز تجهیزات و سال‌ها بهره‌برداری نادرست و بدون تلاش جهت اصلاحات ریشه‌ای در آن، تنها با تعویض یک سامانه‌ی کنترل قدیمی با سامانه‌ی کنترل جدید و گاهی تغییر ابزاردقیق و به‌روزرسانی آن را، انتهای فناوری فرض کرده‌ایم.

آخرین اتفاق به ظاهر فناورانه‌ای که در سایه‌ی چند دهه تحریم و عدم حضور دانش فنی روز جهان در ایران شکل گرفته، طراحی با چشمان بسته و کپی برداری کامل و بدون تفکر و بدون دانش پایه‌ی خطوط تولید براساس فناوری‌های بیست ساله و بیشتر از آن است که خود در زمان ورود به کشور، فناوری روز نبوده است. چنین روندی کشور را با توسعه‌های جدید ولی براساس دانش فنی 40 تا 50 سال گذشته‌ی جهان مواجه کرده است که آثار آن را در صنایع با شدت انرژی 2 تا 3 برابر نُرم جهانی هم اکنون در کشورمان نظاره گریم.

راه حل ورود به دوران فناوری‌های مبتنی بر چرایی، تشکیل تیم‌های منتخب از شرکت‌های مهندسی پیشرو و تیم‌های بهره‌برداری از خطوط تولید منتخب است که مزیت‌های رقابتی درونی و بیرونی برای ما دارند تا به‌سرعت قدم‌های تحول دیجیتال را در سطح سازمان و فرآیند بردارند و با تکیه بر انواع روش‌های هوشمندسازی، ماهیت فرآیندهای موجود را شناسایی و پس از آن در جهت بهینه‌سازی فرآیند و نیز طراحی فرآیندهای با بهره‌وری بالاتر گام برداشت.

گام سوم: حکمرانی

از زمان تفسیر اصل 44 در سال 1385 تاکنون یعنی نزدیک به 20 سال از ابلاغ واگذاری بنگاه‌های دولتی به بخش خصوصی، حدود 60 تا 70 درصد آن بنگاه‌ها به بخش‌های شبه دولتی و خصوصی واگذار و از این میزان، تنها 20 درصد به بخش خصوصی واقعی منتقل شده است.

یعنی تنها 12 تا 14 درصد از بنگاه‌های دولتی به بخش خصوصی واقعی واگذار و بقیه به نام شرکت‌های شبه دولتی زده شده است و معنای بخش شبه دولتی، چیزی جز مالکیت غیرواقعی و نامشخص نیست.

تنها 12 تا 14 درصد از بنگاه‌های دولتی به بخش خصوصی واقعی واگذار و بقیه به نام شرکت‌های شبه دولتی زده شده است و معنای بخش شبه دولتی، چیزی جز مالکیت غیرواقعی و نامشخص نیست.

و در جایی که مالکیت واقعی وجود نداشته باشد، زمینه‌ی عدم شفافیت و فساد آماده می‌شود.

از سال 1385 تا کنون، علاوه بر احکام اصل 44، همواره کاهش تصدی‌گری و بنگاه‌داری دولتی در برنامه‌های 5 ساله‌ی توسعه نیز آمده است، اما عمل به این قوانین هیچگاه به دقت پایش نشده و اهمیتی هم نداشته است، چرا که با منافع پرفساد بسیاری از ذی نفعان، تضاد داشته است.

در آخرین مورد از این قوانین، در بخش ساختار دولت از برنامه‌ی هفتم پیشرفت و در ردیف 1 از بند الف ماده‌ی 105 آن آمده است:

«سازمان اداری و استخدامی کشور مکلف است تا پایان سال اول برنامه، فعالیت‌ها و وظایف خارج از مأموریت‌های ذاتی دستگاه‌های اجرائی و تشکیلات موازی و غیرضرور را شناسایی نماید و پیشنهاد حذف آنها را جهت تصویب به شورای عالی اداری ارائه نماید. شورای عالی اداری موظف است حداکثر ظرف شش ماه نسبت به تصویب موارد ارجاعی اقدام و گزارش عملکرد آن را به مجلس ارائه نماید. تخصیص هرگونه بودجه به فعالیت‌ها و وظایف خارج از مأموریت‌های قانونی دستگاه‌های اجرائی و تشکیلات موازی و غیرضرور ممنوع است».

مشاهده می شود که قوانین به ظاهر جذاب و پرکاربرد، روز به روز شکل زیباتری به خود می‌گیرد ولی در عمل، به نتیجه‌ای مثبت منجر نمی‌گردد.

شاید چنین عنوان شود که بنگاه‌داری دولتی در کشورهایی مانند چین در حد ایران و یا حتی بالاتر از آن است و با این حال، شرایط اقتصادی کشور چین به عنوان دومین اقتصاد جهانی بسیار خوب است پس دلیلی بر الزام اقتصاد خصوصی وجود ندارد. اما نکته‌ی قابل توجه در این است که در 4 مشخصه‌ی مهم اقتصادی در بنگاه داری یعنی:

  • بهره وری؛
  • شفافیت؛
  • رقابت پذیری؛
  • فساد و رانت؛

 

و در هر 4 مشخصه، رتبه‌ی ایران در بنگاه‌داری دولتی در شرایط بسیار بد قرار دارد و حال آنکه رتبه‌ی چین در تراز کشورهای پیشرفته‌ی جهان قرار گرفته است و ده‌ها سال ادامه‌ی این وضعیت سوء مدیریت، کشور را به شرایط فروپاشی اقتصادی امروز رسانده است و بیش از این، امکان ادامه‌ی این مسیر پر اشتباه وجود ندارد.

خوشبختانه ابزارهای موج سوم هوش مصنوعی نظیر مدل‌های زبانی بزرگ یا LLMها و انواع روش‌های یادگیری ماشین و حجم بزرگی از بانک‌های اطلاعات داخلی و خارجی و الگوهای بنگاه‌داری و حکمرانی گسترده‌ای که در این دنیای بی حد و مرز اطلاعاتی وجود دارد، پایش نظام حکمرانی ایران را به دو شکل زیر میسر کرده است:

  • دیگر دوران تدوین برنامه و عدم اجرای آن به پایان رسیده است. از برنامه‌ی هفتم، بند به بند برنامه به همراه تمامی قوانین و بخش نامه‌ها و دستورالعمل‌ها و آیین نامه‌های مصوب دولتی که در پایگاه‌های اطلاعاتی به شکلی گسترده در دسترس است، با استفاده از مدل‌های زبانی محلی و الگوریتم‌های خودکار مبتنی بر آنها، به دقت پایش شده و ابزاری شکل خواهد گرفت که یک قدم فراتر از ابزارهای امروز هوشمندسازی دستی خواهد بود و آن هوشمندسازی خودکار است که با استفاده از الگوهای رفتاری مشابه، بدون دخالت انسان، دنیایی را خلق خواهند کرد که آن را می توان دنیای هوشمندسازی هوشمندانه نامید.

در چنین دنیایی هرگونه ترک فعل و انحراف از مسیر، بدون فوت وقت و در لحظه، در مقیاس بی حد و مرز، اطلاع رسانی خواهد شد. یکی از اهداف بزرگ این مسیر، انتقال سریع از ریل اقتصاد دولتی به ریل اقتصاد واقعی خصوصی ست.     

  • و تا قبل از انتقال ریل فوق الذکر، با استفاده از همان ابزار هوشمندسازی هوشمندانه، تمام فعالیت‌های بنگاه‌های دولتی و شبه دولتی از قبیل تمامی ردیف‌های صورت‌های مالی، الگوهای خرید، مناقصات، معاملات و … به دقت بررسی و هر گونه فعالیت مشکوک و خارج از الگوهای رایج شرکت‌ها، بدون دخالت انسان، کشف و اطلاع‌رسانی خواهد شد تا بنیان فسادهای ریشه‌دار سرزمینمان، برای همیشه ریشه کن گردد.  

سه گام هوشمندسازی در صنعت – فناوری – حکمرانی را باید به سرعت برداشت.

باید از سنت گذشت، تحول دیجیتال را پیاده کرد تا با ابزار هوشمندسازی  

سه گانه ی هوشمندِ

رقابت پذیری

بهره وری

و مبارزه با فساد

شکل گیرد.

2
0
کپی شد

مطالب مرتبط

معرفی محصولات

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *