1. صفحه اصلی
  2. اقتصادی
  3. اولویت اصلاحات اقتصادی در دوران جدید مدیریتی

امیدهایی که سوختند و خاکستر شدند

باشد که ایران تاسیان نباشد

مجموعه‌ی تاسیان که با توجه‌ به‌ زمان داستان خود مورد توجه قرار گرفته، تمام شد ولی داستان سوختن امیدهایی که در ایران بود و هنوز هم هست، ادامه دارد.

مجموعه‌ی تاسیان که با توجه‌ به‌ زمان داستان خود مورد توجه قرار گرفته، تمام شد ولی داستان سوختن امیدهایی که در ایران بود و هنوز هم هست، ادامه دارد.

امیدهایی که طی همه‌ی دوران‌ها به دنبال ساختن بودند و نه سوزاندن و همیشه در پی بهتر شدن بودند و نه این همه باختن.

تاسیان همانند ایران، داستان همه‌ی امیدهایی‌ست که واهی نبوده و نیستند ولی بسیاری از آنها سوختند و از خاکسترشان هم هیچ پرنده و جهنده‌ای برنخاست.

تاسیان همانند ایران، داستان عشق است و نفرت‌هایی که طی تاریخ، قدرت بیشتری داشتند و حالا تلخی آفریده و شیرین‌ها را می‌کشند و شیرینی‌ها را می‌سوزانند.

و تاسیان داستان ایرانی‌ست که چپ و راست در آن بیشتر به خود و جیب‌های خود رسیدند و جیب‌ها هم ربط خاصی به ریش یا سبیل نداشت و پر و خالی شدن آنها هم ربط خاصی به جیب کارگران، پیدا نکرد.

و تاسیان داستان ایرانی‌ست که چپ و راست در آن بیشتر به خود و جیب‌های خود رسیدند و جیب‌ها هم ربط خاصی به ریش یا سبیل نداشت و پر و خالی شدن آنها هم ربط خاصی به جیب کارگران، پیدا نکرد.

کارگرانی که در کارخانجاتی شروع به کار کردند که با کار شروع شده بود و قرار بر این بود که در راه توسعه‌ی صنعتی ایران، کارستان کنند ولی طبق همین تاسیان، تازیانه خوردند و آنها هم سوختند.

توسعه‌ی صنعتی و در حقیقت توسعه‌خواهی که باعث شد طی تنها یک دهه، بسیاری از مجموعه شرکت‌های بزرگ ایرانی وارد عرصه شده و خارج از تأثیر اقتصادی، تأثیرات شگرفی را نیز بر آموزش نیروی انسانی ایران بگذارند.

در این آتش، کارآفرینان هم سوختند، سوختنی که با شدت و حدت بیشتری بود و کارآفرینانی که از نسل طلایی دهه‌ی چهل بودند، جای خود را به کار چاق‌کن‌‌هایی دادند که نه کاری برای صنعت کردند و نه باری از دوش ایران برداشتند.

ویژه‌خوارانی که بسیاری از مجموعه‌های صنعتی را بلعیدند و بعدها این کارخانجات را طی مصادره، معامله و حتی مراوده، به شرکت‌های دولتی، شبه‌دولتی و حتی شبه‌خصوصی تبدیل کرده و تقریباً همه‌ی آنها را به مرور تعطیل و معطل کردند.

تعطیلاتی که هنوز هم ادامه دارد و کالایی که قرار تولید آن در پنجاه‌ سال پیش گذاشته شده بود، امروز وارد می‌شود و بجای محصول، این رانت است که تولید می‌گردد.

و گاهی نیز با شعار خودکفایی، به منابع ایران و منافع ایرانی جفا می‌شود و آنچه نباید تولید شود، به ظاهر تولید می‌گردد و رانت و تعطیلات دیگری، پدید می‌آید.

و گاهی نیز با شعار خودکفایی، به منابع ایران و منافع ایرانی جفا می‌شود و آنچه نباید تولید شود، به ظاهر تولید می‌گردد و رانت و تعطیلات دیگری، پدید می‌آید.

تعطیلاتی که طی یک روند توسعه‌نخواهی و بورژوازی ضدصنعتی ایجاد شده و بسیاری از برندهای خاطره‌انگیز ایران را با خود برده و هیچوقت بازنگردانده است.

و طبق همین روند، مجموعه‌ای از برندهای ملی که طی سال‌ها برنامه‌ریزی، سیستم‌سازی و همان توسعه‌خواهی دهه‌های گذشته ایجاد شده بودند نیز به تعطیلات رفتند.

صنعت و توسعه‌ای که سوخت و حالا به یادمان می‌آورد که قرار نبود به اینجا برسیم و قرار بر نجات بود و جدال بر سر رشد و پیشرفت ایران و نه دست و پا زدن در شرایطی که بنگاه‌های بزرگ صنعتی کشور بخوابند و دیگر بیدار نشوند.

تاسیان، داستان دوران و زمان خاصی از تاریخ ایران است. داستان عشق و ناکامی و داستان قدرت و نفرت و داستان ناکارایی در مدیریت آنچه داشتیم و حتی هنوز هم داریم.

خارج از ضعف‌های عمیق این قصه و نحوه‌ی گفتگو و تعامل با مخاطبانی که فاصله‌ی زمانی زیادی با آن دارند و نیز غصه‌هایی که روایت آن به بیننده می‌افزاید، تاسیان مربوط به ایران است.

ایرانی که دوستش داشته و داریم ولی ندانستیم و نخواستیم که بیشتر از قبل خدمت کنیم و همه مقصر بودیم و تقصیر داریم که حالا ایران در جایی‌ست که نباید می‌بود و قرار نبود که باشد.

باشد که تاسیان که به بسیاری از کلیشه‌های روایی پایان داد، شروعی باشد بر پایان همه‌ی تفکراتی که همه‌ی سرمایه‌دارن را بد و کارگران را خوب می‌پندارد.

تفکراتی که ایران را رها کرده و به چپ و راست می‌چسبد. منافع شخصی را می‌نوازد و بر ایرانی می‌تازد و صنعت را خوابانده و فقر را بیدار می‌کند. 

شروعی باشد بر پایان همه‌ی تحلیل‌های اشتباه و نگاه‌های غلطی که به صنعت و توسعه داشتیم و امیدوار باشیم که اگر تاسیان فصل دیگری داشت، فصل نجات باشد.

فصل نجات همه‌ی کارآفرینان خودساخته و خودشناخته‌ که به دنبال نجات صنایع و معادن ایران بودند و هستند.

و باشد که ایران، تاسیان نباشد و امید به خواستن و ساختن و داشتن، ادامه پیدا کرده و توسعه یابد و این توسعه‌خواهی بماند و هرگز نسوزد …

 

4
0
کپی شد

مطالب مرتبط

معرفی محصولات

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *