1. صفحه اصلی
  2. بازار
  3. سرمایه‌گذاری هوشمند، توسعه‌ی پایدار

فراتر از تحریم

توسعه‌ی مسئولیت‌گریز ایران

ایران، امروز در برابر مانعی دوگانه ایستاده است؛ از یک سو فشارهای بیرونی که تصویر جهانی کشور را تضعیف می‌کند، و از سوی دیگر محدودیت‌های درونی که باور به توان پیشرفت و امکان نوآوری را فرسوده می‌سازد.کشور ما در موقعیتی پیچیده و چندلایه ایستاده است. بسیاری نگاه‌ها به تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی دوخته شده‌اند؛ اما واقعیت، عمیق‌تر و گسترده‌تر از این برداشت سطحی است. این یادداشت تلاش دارد تا به این پرسش بنیادین پاسخ دهد:

یک ملت چگونه می‌تواند در جهان معاصر، در میان شبکه‌های قدرت، دانش و فناوری، جایگاهی پایدار و شایسته برای خود تعریف کند؟

 مقدمه

کشور ما امروز در موقعیتی پیچیده و چندلایه ایستاده است. بسیاری نگاه‌ها به تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی دوخته شده‌اند؛ اما واقعیت، عمیق‌تر و گسترده‌تر از این برداشت سطحی است. پرسش بنیادین آن است که یک ملت چگونه می‌تواند در جهان معاصر، در میان شبکه‌های قدرت، دانش و فناوری، جایگاهی پایدار و شایسته برای خود تعریف کند؟

تحریم‌ها تنها مانع‌های فنی یا اقتصادی نیستند، بلکه به نمادی از محدودسازی امید، اعتماد و ظرفیت آینده‌نگری بدل شده‌اند. با این همه، رفع این محدودیت‌ها به خودی خود هیچ تضمینی برای بازگشت به مسیر توسعه نخواهد بود؛ چرا که ریشه‌ی دشواری‌ها نه فقط در سیاست خارجی، که در اعماق نگرش‌های جمعی، ساختارهای نهادی و بنیان‌های فرهنگی ما نهفته است.

توسعه، پیش از آن‌که پروژه‌ای اقتصادی یا فنی باشد، پروژه‌ای معنایی و هویتی است. یک ملت تنها زمانی می‌تواند آینده‌ای پایدار بسازد که نسبت خود را با جهان و با آینده‌ی خویش بازتعریف کند. از همین رو، اتکای صرف به برنامه‌های تکنیکی، طرح‌های اقتصادی یا انتقال فناوری، بدون دگرگونی در نگاه و فرهنگ، به نتیجه‌ای پایدار نخواهد انجامید.

اتکای صرف به برنامه‌های تکنیکی، طرح‌های اقتصادی یا انتقال فناوری، بدون دگرگونی در نگاه و فرهنگ، به نتیجه‌ای پایدار نخواهد انجامید.

واقعیت آن است که ایران در برابر مانعی دوگانه ایستاده: از یک سو فشارهای بیرونی که تصویر جهانی کشور را تضعیف می‌کند، و از سوی دیگر محدودیت‌های درونی که باور به توان پیشرفت و امکان نوآوری را فرسوده می‌سازد. مسیر توسعه تنها زمانی معنا می‌یابد که ما فراتر از امید به گشایش‌های بیرونی، به بازنگری و اصلاح بنیادین در درون خویش دست بزنیم.

بدون آفرینش چشم‌اندازی مشترک و امیدی تازه، هیچ سیاست و برنامه‌ای توان برکشیدن ملت را نخواهد داشت. آینده‌ی ما زمانی آغاز می‌شود که بتوانیم خود را نه قربانی شرایط، بلکه خالق امکان‌ها ببینیم.

آینده‌ی ما زمانی آغاز می‌شود که بتوانیم خود را نه قربانی شرایط، بلکه خالق امکان‌ها ببینیم.

۱. تحریم‌ها و اثرات بلندمدت آن‌ها

 تحریم‌ها در سطح نخست ابزارهایی اقتصادی‌اند: محدودیت در تجارت، کاهش دسترسی به فناوری‌های حیاتی، کندی در زنجیره‌های تأمین و افزایش هزینه‌های عملیاتی. اما تأثیر واقعی آن‌ها فراتر از اقتصاد روزمره است و ابعاد عمیق‌تری را در بر می‌گیرد:

  • تضعیف امید و انگیزه‌ی جمعی؛
  • آسیب به اعتبار بین‌المللی؛
  • کاهش توان توسعه‌ی فناورانه؛
  • فرار نخبگان و از دست رفتن سرمایه‌ی انسانی.

در دهه‌های اخیر، این محدودیت‌ها مانع از رشد پایدار اقتصادی ایران شده‌اند؛ در حالی که بسیاری از رقبای منطقه‌ای مانند ترکیه و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس توانسته‌اند نرخ‌های رشد ۴ تا ۶ درصدی را تجربه کنند. کاهش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی ظرفیت‌های بلندمدت اقتصاد ایران را تحلیل برده و انزوای فزاینده، اقتصاد را در وضعیتی از درون‌گرایی غیربهینه گرفتار ساخته است.

کاهش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی ظرفیت‌های بلندمدت اقتصاد ایران را تحلیل برده و انزوای فزاینده، اقتصاد را در وضعیتی از درون‌گرایی غیربهینه گرفتار ساخته است.

تبعیت از سیاست‌های جایگزین نیز به خودکفایی پایدار منجر نشده است، زیرا زیرساخت‌های لازم برای آن فراهم نبوده است. نتیجه، کاهش بهره‌وری و کارایی و توقف توسعه‌ی واقعی بوده است. همزمان، فشارهای اقتصادی موجب افزایش تورم، گسترش بیکاری و رشد مشاغل غیررسمی شده‌اند؛ عواملی که موجی از نااطمینانی روانی و اقتصادی ایجاد کرده و سرمایه‌ی انسانی و اجتماعی را تضعیف کرده‌اند. افت درآمد سرانه، افزایش نابرابری و گسترش فقر، پیامدهای اجتماعی این روند بوده است.

در سطح حکمرانی نیز تحریم‌ها به‌طور غیرمستقیم اثر گذاشته‌اند. با محدودتر شدن منابع و افزایش فشارهای بیرونی، فساد و ناکارآمدی تقویت شده، تصمیم‌گیری‌ها شخصی‌تر و غیرشفاف‌تر گردیده و اعتماد عمومی به‌شدت کاهش یافته است. به این ترتیب، اقتصاد ایران در چرخه‌ای معیوب گرفتار شده است: تحریم‌ها حکمرانی را تضعیف می‌کنند و ضعف حکمرانی آسیب‌پذیری کشور را در برابر تحریم‌ها تشدید می‌کند.

اقتصاد ایران در چرخه‌ای معیوب گرفتار شده است: تحریم‌ها حکمرانی را تضعیف می‌کنند و ضعف حکمرانی آسیب‌پذیری کشور را در برابر تحریم‌ها تشدید می‌کند.

۲. محدودیت‌ها فراتر از تحریم: نگرش جهانی و داخلی

مسائل توسعه تنها به فشارهای بیرونی محدود نمی‌شوند. نگرش جهانی نسبت به ایران به عنوان کشوری پرریسک، همکاری‌های استراتژیک و سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی را به‌شدت کاهش داده است. این تصویر منفی در سطح دیپلماتیک و نهادی به شکل انزوای سیاسی و اقتصادی نمود یافته و ایران را از بسیاری فرصت‌های جهانی محروم ساخته است. برای نمونه، طی سال‌های اخیر جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) به ایران به کمترین سطح خود در منطقه رسیده است، در حالی که کشورهای همسایه میلیاردها دلار سرمایه جذب کرده‌اند.در حوزه‌ی داخلی، بی‌ثباتی سیاست‌گذاری، تضادهای نهادی و فقدان برنامه‌ریزی بلندمدت، سرمایه‌ی نهادی و اعتماد عمومی را فرسوده‌اند. ضعف حکمرانی به بحران اعتماد اجتماعی دامن زده و توسعه‌ی پایدار را ناممکن کرده است. داده‌های رسمی نشان می‌دهد که ایران در شاخص‌های بین‌المللی اعتماد اجتماعی و ادراک فساد، در رتبه‌های پایینی قرار دارد؛ امری که هم مانع جذب سرمایه‌گذاری خارجی است و هم انگیزه‌ی سرمایه‌گذاری داخلی را تضعیف می‌کند.

از منظر روان‌شناختی، این وضعیت به سرخوردگی و احساس ناامیدی در جامعه دامن زده است. کاهش افق آینده برای نسل جوان، افزایش میل به مهاجرت و رشد نگاه «قربانی‌پنداری»، موجب تضعیف مشارکت مدنی و انگیزه‌ی کارآفرینی شده است. حتی رفع تحریم‌ها نمی‌تواند فوراً این زخم‌های عمیق اجتماعی و روانی را ترمیم کند.

از سوی دیگر، فرهنگ سازمانی و اجتماعی ایران در بسیاری موارد از رقابت سالم، نوآوری و شفافیت پشتیبانی نمی‌کند. فقدان چنین فرهنگی به این معناست که حتی در صورت رفع تحریم‌ها نیز نقاط ضعف ساختاری پابرجا خواهند ماند و توسعه به تعویق خواهد افتاد.

۳. پذیرش شکست؛ شرط لازم گریز از بن‌بست توسعه

 شکست امروز ایران، ترکیبی از محدودیت خارجی، تصمیمات داخلی، ضعف نهادی و کاهش امید اجتماعی است.

شکست امروز ایران، ترکیبی از محدودیت خارجی، تصمیمات داخلی، ضعف نهادی و کاهش امید اجتماعی است.

فرافکنی و نسبت دادن همه‌ی مشکلات به عوامل بیرونی تنها آرامش موقت سیاسی ایجاد می‌کند و هیچ کمکی به بازسازی توان واقعی کشور نمی‌کند. پذیرش مسئولیت نسبی و تحلیل واقع‌بینانه‌ی نقاط ضعف، شرط لازم برای احیای امید و سرمایه‌ی انسانی است.

یکی از بزرگ‌ترین موانع توسعه‌ی ایران، نپذیرفتن شکست‌های متوالی و واقعی است.

یکی از بزرگ‌ترین موانع توسعه‌ی ایران، نپذیرفتن شکست‌های متوالی و واقعی است.

نادیده گرفتن مشکلات عمیق و فجایع اقتصادی، اجتماعی و نهادی، بازتولید تحلیل‌های سطحی و سیاستگذاری‌های ناموفق را به دنبال دارد. پذیرش شکست نه به معنای یأس بلکه نقطه‌ی عزیمت برای اصلاح است. وقتی شکست انکار شود، جامعه و نهادها در چرخه‌ای بسته گیر می‌کنند که به جای پیشرفت، بحران‌ها عمیق‌تر می‌شوند.

پذیرش شکست به معنای قبول مسئولیت تاریخی است؛ مسئولیتی که هم در نسبت با گذشته و هم در تعهد به آینده مطرح می‌شود. بخش مهمی از مشکلات امروز ایران به تصمیمات و ساختارهای گذشته باز می‌گردد که باید شجاعت مواجهه با آن‌ها و تغییر آن‌ها را داشته باشیم.

۴. عرصه دارد تنگ می‌شود: فراتر از جزئیات، مسئولیت پیشرفت کشور

در این مرحله، دیگر مسائل تنها محدود به پیچیدگی‌های جزئی و مقصرشناسی‌های متقابل نیستند. چالشی ریشه‌ای‌تر و کلان‌تر در ساختارها، سامانه‌ها و نگرش‌ها وجود دارد که مانع گسترش میدان عمل می‌شود. عرصه دارد تنگ‌تر می‌شود و چیزی بیش از پرداختن به تقصیر یک نفر یا گروه خاص نیازمندیم.

مسئولیت ما صرفاً به گردن انداختن تقصیر به سوی دیگران محدود نمی‌شود؛ این بازی مقصرنمایی نه راه‌گشا است و نه دردها را دوا می‌کند. گرفتار شدن در این منازعات فکری، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، توجه را از اصل موضوع بازمی‌دارد و تنها ذهن‌ها را مشغول می‌سازد. مسئله اصلی در مقام عمل و سیاستگذاری، پیش بردن کشور به جلو و اولویت دادن به توسعه و پیشرفت است.

وظیفه‌ی اول و آخر هر کنشگر اجتماعی، سیاست‌گذار و شهروند، درک و پذیرش این اصل است که پیشرفت کشور مهم‌تر از یافتن مقصر است.

وظیفه‌ی اول و آخر هر کنشگر اجتماعی، سیاست‌گذار و شهروند، درک و پذیرش این اصل است که پیشرفت کشور مهم‌تر از یافتن مقصر است.

هر تحلیل و تصمیمی که به جای افزایش توان تولید ملی، همکاری فراگیر و تقویت زیرساخت‌ها صرفاً بر مچ‌گیری و نمایش تقصیر متمرکز باشد، خود بخشی از مشکل است.

۵. فرصت‌های از دست رفته و چشم‌انداز پیش رو

 ایران در مقطع حساسی قرار دارد؛ عرصه‌ی فرصت‌ها هر روز فشرده‌تر می‌شود و محدوده‌ی عمل تنگ‌تر. یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌های از دست رفته، غفلت از حضور فعال در زنجیره‌ی جهانی تأمین و تولید است. اقتصاد جهانی امروز بر مبنای زنجیره‌های تأمین پیچیده‌ای است که بهره‌وری، نوآوری، کاهش هزینه‌ها و توسعه‌ی فناوری در آن‌ها با سرعت و دقت هدایت می‌شود.

هم‌زمان، تحولات فناوری در جهان به‌ویژه در حوزه‌ی مدیریت زنجیره‌ی تأمین، تولید هوشمند، داده‌کاوی و اینترنت اشیاء با شتاب غیرقابل تصور پیش می‌روند. هوش مصنوعی نقش عمده‌ای در بهبود بهره‌وری این زنجیره‌ها ایفا می‌کند. در این زمینه، انقلاب صنعتی پنجم (Industry 5.0  ) فرصت منحصر به فردی ایجاد کرده است. این انقلاب، فراتر از اتوماسیون و هوشمندسازی، تأکید بر همکاری انسان و ماشین، شخصی‌سازی تولید، پایداری و نوآوری مشترک دارد. ایران اگر بتواند فناوری‌های نوین را در چارچوب این روندها بکار گیرد، می‌تواند عقب‌ماندگی گذشته را جبران کند و مسیر توسعه پایدار و دانش‌بنیان را تسریع نماید.

***

تحریم‌ها تنها یکی از عوامل بحران توسعه‌ی ایران هستند. دیواری بلندتر و پیچیده‌تر که در برابر پیشرفت ایستاده، ترکیبی از نگرش‌های منفی داخلی و جهانی، مخاطرات نهادی و فرهنگی و فرسایش سرمایه‌ی اجتماعی و انسانی است. بازسازی ایران، نیازمند بازنگری عمیق و واقع‌بینانه در همه‌ی این سطوح است.

پیشرفت صرفاً در رفع محدودیت‌های کمی و اقتصادی خلاصه نمی‌شود. تحولی که انتظار می‌رود، احیای اعتماد، امید و مسئولیت‌پذیری واقعی است؛ اصلاحی ساختاری که در مرکز آن انسان و جامعه قرار دارد. ایران می‌تواند در جهانی که با سرعتی بی‌سابقه تغییر می‌کند، یا عقب بماند و منزوی شود، یا از دل محدودیت‌ها و بحران‌ها مسیری نو برای توسعه و جهش بیابد.

 

انتخاب با ماست.

 

1
0
کپی شد

مطالب مرتبط

معرفی محصولات

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *