دکتر خلیل سجاد؛ رئیس هیئت مدیرهی انجمن صنفی شرکتهای اتوماسیون صنعتی در پنل تخصصی «نقش فناوری و هوشمندسازی در عصر تابآوری صنعت فولاد ایران» در دومین همایش سالانه و سلسله نشستهای تخصصی فولاد کشور که در شهریور ماه 1404 در شهر اصفهان برگزار شد به نکات بسیار مهم و حائز اهمیتی درخصوص اعمال اصلاحات راهبردی در صنعت فولاد کشور اشاره کردند که خلاصهای از بیانات ایشان در ادامه آمده است.
در پنل تخصصی «نقش فناوری و هوشمندسازی در عصر تابآوری صنعت فولاد ایران» در دومین همایش سالانه و سلسله نشستهای تخصصی فولاد کشور که در شهریور ماه 1404 در شهر اصفهان برگزار شد دکتر سجاد به چند نکته ی کلیدی در بحران صنعت فولاد ایران به شرح زیر پرداخت:
- ضعف نظام حکمرانی در توسعهی صنعت فولاد ایران؛
- انرژی ارزان و افت شدید بهرهوری صنعت فولاد ایران؛
- دوران پایان رانت انرژی؛
- صنعت ناکارآمد و تخریب محیط زیست و سلامتی مردمان ایران؛
- عدم وجود مفهوم اقتصاد چرخشی در صنایع ایران؛
- تخریب محیط زیست و توقف صادرات صنایع ایران؛
- استفاده از فناوری و هوشمندسازی در بخشهای مختلف زنجیرهی فولاد با بازگشت سرمایهی بسیار کوتاه و کاهش انتشار کربن قابل ملاحظه.
پرداختن به تمامی این موارد در نوشتار پیش رو ممکن نیست اما در اینجا تنها با یک بررسی اجمالی افزایش ظرفیت، میزان تولید، میزان مصرف و حجم صادرات فولاد کشور، به ریشهی بحرانهای امروز صنعت کشور پرداخته شده و به اندک راه حلهای باقیمانده برای نجات احتمالی از فروپاشی صنعت و اقتصاد کشور اشاره خواهد شد:
در شکل 1 ظرفیت تولید، میزان تولید و مصرف، مصرف فولاد به ازای هر نفر از جمعیت کشور و نیز میزان صادرات فولاد ایران، چین، هند و مجموع تمامی کشورهای جهان نشان داده شده است. کشور چین بزرگترین تولیدکنندهی فولاد جهان و کشور هند دارای بیشترین رشد مصرف سالیانهی فولاد در جهان است. مشاهده میگردد که کشور چین در سال 2014 به بیشترین ظرفیت تاریخی تولید فولاد رسید و پس از آن دو اتفاق همزمان افتاد، کاهش ظرفیت تولید به معنای تعطیلی واحدهای با آلودگی بالا و بهرهوری پایین و نیز برنامهی رشد اقتصادی بهگونهای که از سال 2016 به تدریج میزان مصرف فولاد سیر صعودی به خود گرفت و علیرغم این افزایش، در شش سال گذشته، میزان ظرفیت تولید در 90 درصد مقدار تاریخی سال 2014 قرار گرفته است.
چنانکه مشاهده میگردد، کشور هند برنامهی هوشمندانهتری را در پیش گرفته است و فاصلهی 20 درصدی ظرفیت و تولید را رعایت نموده است و این در حالیست که پیشبینیها نشان میدهد که به دلیل فاصلهی زیاد سرانهی مصرف فولاد در هند با سرانهی مصرف فولاد جهان (شکل یک) و رشد اقتصادی قابل توجه هند، تا سالها، رشد مصرف فولاد هند بسیار بالا خواهد بود.
نکتهی قابل توجه دیگر آنکه، هر سه کشور چین و هند و ایران از سالهای ابتدایی پس از سال 2000 به رشد و توسعهی فولاد شتاب بخشیدند اما یک تفاوت عمده بین ایران و دو کشور دیگر وجود دارد و آن اینکه نقشهی راه توسعهی متوازن فولاد در ایران وجود ندارد و حاکمیت به جای انجام وظیفهی اصلی خود یعنی تنظیمگری و برنامهریزی کلان ملی، به رقابت با بخش خصوصی پرداخته است.
نقشهی راه توسعهی متوازن فولاد در ایران وجود ندارد و حاکمیت به جای انجام وظیفهی اصلی خود یعنی تنظیمگری و برنامهریزی کلان ملی، به رقابت با بخش خصوصی پرداخته است.

این موضوع به صنعت فولاد ختم نمیشود و این صنعت تنها یک نمونه از عدم وجود سند توسعهی ملی صنعت و اقتصاد کشور است که در نتیجهی آن، نظام حکمرانی کشور در سالهای گذشته، از جایگاه ملی به جایگاه بخشی تنزل یافته و مسیر فروپاشی صنعتی را با سرعت طی نموده است.
نکتهی ظریف دیگری که در شکل 1 مشاهده میگردد به میزان صادرات فولاد این سه کشور و جهان بر میگردد. مشاهده میشود که هیچ کشوری در دنیا، بیش از 20 درصد فولاد میانی تولیدی خود را صادر نمیکند در حالی که این درصد در ایران به عدد خطرناک 40 درصد رسیده است.
و این خطر از آنجاست که صنعت فولاد اصولاً صنعتی آلوده کننده است، حتی سایر کشورهایی که مقررات بسیار سختگیرانهتری نسبت به ایران دارند و دستیابی به سطوح استاندارد محیط زیستی آنها بسیار بالاست نیز از راه حل قدیمی افزایش درآمد از طریق افزایش صادرات فولاد میانی فاصله گرفتهاند؛ چرا که آنها فهمیدهاند که میزان خسارتهای پنهان محیط زیستی تولید فولاد، بیشتر از ارزش افزودهی حاصل از صادرات آن است و باید به سرعت، جلوی افزایش تولید به منظور صادرات را گرفت.
میزان خسارتهای پنهان محیط زیستی تولید فولاد، بیشتر از ارزش افزودهی حاصل از صادرات آن است و باید به سرعت، جلوی افزایش تولید به منظور صادرات را گرفت.
و نظام حکمرانی ما به دلیل همان نگاه کوتهبین بیبرنامه، در خوابی عمیق فرو رفته است تا نظارهگر مرگ سرمایه و صنعت شود.
نظام حکمرانی ما به دلیل همان نگاه کوتهبین بیبرنامه، در خوابی عمیق فرو رفته است تا نظارهگر مرگ سرمایه و صنعت شود.

چنانکه گفته شد، پرداختن به تمام 7 مورد از حوصلهی این گفتار خارج است و پس از توضیحات مورد اول یعنی ضعف نظام حکمرانی در توسعهی صنعت فولاد ایران به مورد هفتم اشاره میشود.
صنعت فولاد ایران برای کاهش خسارتهایی که به مردم کشورمان میزند و نیز برای ادامهی صادرات به دیگر کشورهایی که روز به روز از تعداد آنها کاسته میشود، مجبور است که به دلیل مقررات سختگیرانهی جهانی در صادرات محصولات آلاینده، بهسرعت یعنی همین امروز به افزایش بهرهوری انرژی و کاهش آلایندهها روی آورد که سریعترین راه ممکن استفاده از روشهای هوشمندسازی در توسعهی فناوری ست.
صنعت فولاد ایران برای کاهش خسارتهایی که به مردم کشورمان میزند و نیز برای ادامهی صادرات به دیگر کشورهایی که روز به روز از تعداد آنها کاسته میشود، مجبور است که به دلیل مقررات سختگیرانهی جهانی در صادرات محصولات آلاینده، بهسرعت یعنی همین امروز به افزایش بهرهوری انرژی و کاهش آلایندهها روی آورد که سریعترین راه ممکن استفاده از روشهای هوشمندسازی در توسعهی فناوری ست.
در شکل 2 به تعدادی از این راه حلها در بخشهای مختلف زنجیرهی فولاد اشاره شده است. بدون ورود به بحث فنی هر یک از روشها، آنچه که اهمیت دارد آن است که میزان سرمایه گذاری این روشهای هوشمندانه بسیار کم است و بازگشت سرمایهی اکثریت این روشها چنانکه مشاهده میگردد، زیر یک سال بوده و این در حالیست که شکل 2، حاصل بهکارگیری این روشها در زنجیرههای فولادیست که به مراتب از بهرهوری بالاتری نسبت به صنعت فولاد ایران برخوردارند. بنابراین با توجه به میزان بهرهوری صنعتی کشور، بهسادگی میتوان نتیجه گرفت که در ایران، بازگشت سرمایهی اکثریت این روشها کمتر از 6 ماه خواهد بود و این کور سوی امید را نباید از دست داد.
نظام حکمرانی ما
از تمام خطوط قرمزِ انرژی و محیط زیست
در خواب بود
و گذشت
…
صدای بیدارباش تشکلها
دلسوزان ماندگار این سرزمین
آخرین صداست