در مقالهی بیراهههای 46 ساله از نشریهی صنعت هوشمند (اردیبهشت 1404)، درست یک ماه قبل از آغاز جنگ 12 روزه و به بهانهی نامگذاری سال 1404 به نامِ «سرمایهگذاری برای تولید» سه گزینهی پیش روی اقتصاد ایران به صورت زیر مورد بحث و بررسی قرار گرفت: مذاکرات اثربخش با آمریکا و شروع تحولات جدی فکری در ساختار نظام؛ عدم مذاکره یا مذاکرات فرسایشی و بیاثر و افزایش چشمگیر تحریمهای اقتصادی و گزینهی آخر جنگ. تنها در صورت مذاکرات اثربخش با آمریکا و شروع تحولات جدی فکری در ساختار نظام است که میتوان از بحران گذشت و اصول یک اقتصاد مردمی واقعی را برای اولین بار پس از 46 سال، بنیان نهاد. این یادداشت تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که: در شرایط بحرانی کنونی حاکمیت و بخش خصوصی باید کدام رویکرد و مسیر را پیش گیرند؟
در مقالهی بیراهههای 46 ساله از نشریهی صنعت هوشمند (اردیبهشت 1404)، درست یک ماه قبل از آغاز جنگ 12 روزه و به بهانهی نامگذاری سال 1404 به نامِ «سرمایهگذاری برای تولید» سه گزینهی پیش روی اقتصاد ایران به صورت زیر مورد بحث و بررسی قرار گرفت:
- مذاکرات اثربخش با آمریکا و شروع تحولات جدی فکری در ساختار نظام؛
- عدم مذاکره یا مذاکرات فرسایشی و بیاثر و افزایش چشمگیر تحریمهای اقتصادی؛
- جنگ.
و عنوان شد که سرمایهگذاری برای تولید با وجود گزینههای دو و سه، غیرممکن است و تنها در گزینهی یک یعنی مذاکرات اثربخش با آمریکا و شروع تحولات جدی فکری در ساختار نظام است که تحت شرایطی که در آن مقاله به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت، میتوان از بحران گذشت و اصول یک اقتصاد مردمی واقعی را برای اولین بار پس از 46 سال، بنیان نهاد.
و ما در خیال خوش عبور از بحران بودیم
که در بامداد ۲۳ خرداد 1404
جنگ نامحتمل
واقعیترین حادثهی سرزمینمان شد.
و ما در خیال خوش عبور از بحران بودیم
که در بامداد ۲۳ خرداد 1404
جنگ نامحتمل
واقعیترین حادثهی سرزمینمان شد.
اگر در گزینهی دو یعنی عدم مذاکره یا مذاکرات فرسایشی و بیاثر و با همین روش کجدار و مریز و با مدیریتهای ضعیف، میشد کشور را همچنان تا مدتها به پیش برد، اما در گزینهی جنگ، شرایط به گونهای کاملاً جدید و به شیوهای که قبلاً هرگز تجربه نشده است، رقم خواهد خورد.
اکنون در زمان پس از جنگ ولی در دوران نه جنگ و نه صلح قرار گرفتهایم و در شرایطی که بحرانی بسیار مخرب و سرمایهسوز به بحرانهای قبلی اضافه شده است:
بحران امنیت
در این شرایط بسیار پیچیده، آزمونهای بزرگی در برابر ماست:
آزمون نظام حکمرانی ما، انتخاب میان بلاتکلیفی کنونی و مسیر صلح است
آزمون نظام حکمرانی ما، انتخاب میان بلاتکلیفی کنونی و مسیر صلح است
و اکنون سالهاست که نظام حکمرانی ما به دلیل ضعف ساختار یافتهی اقتصادی و عدم توانایی در مدیریت کلان توسعه، بیراههی بلاتکلیفی را در پیش گرفته است و بخش خصوصی، مسیر حرکت خود را به صورتی هوشمندانه طی نموده، به گونهای که این ضعف بزرگ حکمرانی را جبران نموده است.
آنچه در طول این سالها همواره به عنوان محیط فعالیتهای اقتصادی فرض میشد، احساس امنیت حاکم بر جامعه بود به گونهای که هیچگاه گزینهی جنگ، بهعنوان یک گزینهی محتمل در نظر گرفته نمیشد و اکنون پس از اتفاقات ۲۳ خرداد و بعد از آن، تمام پیشفرضها و تحلیلهای حکومت و مردم، دچار دگرگونی اساسی شده است.
اکنون سالهاست که وابستگی صادرات کشور به نفت به تدریج کاهش یافته و صادرات نفت جای خود را به صادرات غیرنفتی داده است به گونهای که سهم صادرات نفتی در کل صادرات ایران از حدود 60 درصد در دههی 60 به کمتر از 30 درصد در 3 سال گذشته رسیده است. اما نکتهی بسیار مهم در این خصوص به نقش یارانههای انرژی در صادرات غیرنفتی بر میگردد. عمدهی صادرات غیرنفتی ایران، مربوط به صنایع فولاد و پتروشیمی است که سهم انرژی در تولیدات این دو صنعت قابل ملاحظه بوده و عملاً رقابتپذیری این صنایع و با درجات متفاوتی، سایر صنایع در عرصهی بینالمللی، به قیمت پایین انرژی در ایران در مقایسه با سایر نقاط جهان بر میگردد و نه به بهرهوری بالای صنایع.
امروز قیمتهای ارزان حاملهای انرژی در ایران به دلیل عدم سرمایهگذاری در بخش تولید و نیز عدم بهینهسازی مصرف انرژی و سوختن فرصتهای گذشته، از دست رفته است و بهسرعت به قیمتهای جهانی نزدیک شدهایم بهگونهای که در بخش احیاء مستقیم فولاد در طول چهار سال گذشته، قیمت گاز طبیعی در برخی از واحدهای تولید فولاد، بیش از 11 برابر شده و به 11600 تومان در خرداد 1404 رسیده است و در همین بازهی زمانی، قیمت هر کیلووات ساعت برق در این واحد، بیش از 14 برابر شده و به بالای 7200 تومان رسیده است و این در حالی ست که در همین مدت، قیمت ارز 3 برابر شده است.
در چنین شرایطی که دامنهی رقابت پذیری صنایع ما روز به روز در حال تنگتر شدن و حاشیهی سود آنها از حداقلهای قابل قبول اقتصاد کمتر شده است، آخرین تیر خلاص جهت به تعطیلی کشاندن کامل صنعت و در نتیجه اقتصاد کشور، کاهش سطح واقعی تولید از ظرفیت نامی واحد صنعتی ست که در شرایط بلاتکلیفی در بحران امنیت امروز و کاهش شدید تقاضا، بهسادگی و بهسرعت اتفاق می افتد. پس:
در این دگرگونیهای بیسابقهی امروز،
در آزمون بزرگ نظام حکمرانی،
پاسخی به جز صلح نیست.
در این دگرگونیهای بیسابقهی امروز،
در آزمون بزرگ نظام حکمرانی،
پاسخی به جز صلح نیست.
اما آزمونهای بزرگی در برابر بخش خصوصی است:
فعالیت بخش خصوصی همواره تابعی از رفتار حاکمیت بوده است و این منحصر به ایران نیست. در همه جای جهان چنین است. تفاوت عمده در این است که رفتار غیرقابل پیشبینی و نیز رفتار با نوسانات زیاد، همواره به عنوان عاملی مخرب در توسعهی اقتصاد بخش خصوصی عمل نموده است.
در وضعیت کنونی که حاکمیت در دو راهی بلاتکلیفی و صلح قرار گرفته است، برخلاف گذشته و برخلاف ماهیت بلاتکلیفی، وضعیت توسعهی صنعتی در بخش خصوصی تا حدودی مشخصتر است. بخش خصوصی باید تحمل کند تا صلح برقرار شده و وارد مرحلهی رشد و توسعه شود.
آزمون بزرگ حاکمیت، از جنس چیستی؛
و آزمون بزرگ بخش خصوصی، از جنس چگونگی ست.
بخش خصوصی باید راههای زنده ماندن و نفس کشیدن در بلاتکلیفی بحرانی کنونی را یاد گرفته و تمرین کند بهگونهای که مقدمات رشد و توسعه و همکاری با شرکتهای خارجی برای فردای صلح نیز فراهم گردد. چگونگی حفظ این طیف گسترده و پیچیدهی تابآوری و توسعهی پایدار، خود موضوع بررسی جداگانهای ست که مجال پرداختن به آن در این گفتار نیست.
اما در برابر این دو آزمون جداگانهی حاکمیت و مردم، آزمون مشترک بزرگ دیگری پس از 46 سال در حال شکلگیری ست و آن، الزام به همکاری دولت و بخش خصوصی و چگونگی انجام آن است.
از ابتدای پیدایش جمهوری اسلامی ایران و براساس اصول قانون اساسی به عنوان اولین و مهمترین قانون مصوب کشور، تا یکی از آخرین مصوبات هیئت دولت که در اردیبهشت 1404 با عنوان سند نظام فنی و اجرایی کشور به تصویب رسید، همواره لزوم تصویب قوانین و آییننامهها و دستورالعملها با نظرخواهی از تشکلها بهعنوان نمایندگان بخش خصوصی و حتی لغو قوانینی که براساس استدلالهای منطقی تشکلها، بهعنوان ناقض حقوق مردم میباشد، در متن قوانین آمده ولی متأسفانه در عمل بهگونهی دیگری عمل شده است.
عملکرد نظام حکمرانی،
پر است از قوانین مردمی
که نوشته شدهاند تا عمل نشوند
عملکرد نظام حکمرانی،
پر است از قوانین مردمی
که نوشته شدهاند تا عمل نشوند
در سرزمینی که حاکمیت، بیش از تکیه بر رشد و توسعهی اقتصاد مردمی، بر منابع خدادادی مبتنی ست، قوانین مصوب تنها پوششی ست برای حرکت نظام حکمرانی در مسیری بدون نظارت و بدون نیاز به پاسخگویی به مردم. در چنین شرایطی، منابع محدود کشور با مدیریت عمدتاً ناکارآمد، بهسرعت وارد شرایط بحرانی شده و فاصلهی میان دو بخش دولتی و خصوصی آنقدر زیاد میشود که هرگونه همکاری بین این دو بخش، دور از دسترس خواهد شد. این همان شرایطی ست که حتی قبل از بحران امنیت فعلی، وارد آن شده بودیم و با بحران فعلی، پیچیدگیهای فراوانی بر آن افزوده شد.
و این درست نقطهای ست که تشکلها به عنوان حامیان بخش خصوصی وارد صحنه میشوند و آزمون بزرگ آنها آغاز میشود. آزمون بزرگ تشکلها، انتخاب میان مسیر همیشگیِ اسیر شدن در دام مدیریت ناکارآمد حاکمیت و مسیر جدید ایفای نقش محوری در بازگرداندن نظام حکمرانی از بیراهههای ۴۶ ساله و هدایت آن به مسیرهای درست توسعهی کشور است.
آزمون بزرگ تشکلها، انتخاب میان مسیر همیشگیِ اسیر شدن در دام مدیریت ناکارآمد حاکمیت و مسیر جدید ایفای نقش محوری در بازگرداندن نظام حکمرانی از بیراهههای ۴۶ ساله و هدایت آن به مسیرهای درست توسعهی کشور است.
در آزمون تشکل ها، انتخاب مسیر اول، به از دست رفتن صنعت و اقتصاد کشور و انتخاب مسیر دوم، به تابآوری و رشد و توسعه خواهد انجامید.
پس پاسخ آزمون، مشخص اما چگونگی ادامه ی مسیر بسیار سخت و پیچیده است.
چگونگی ادامهی مسیر، چیزی به جز تغییر سیستم کنترل اقتصاد از حلقه باز به حلقه بسته، چنانکه به تفصیل در مقالهی بیراهههای ۴۶ ساله آمده، نیست و در این راه، تشکلها باید مشقهای نانوشتهی دهها سالهی نظام حکمرانی را با سرعت و با دقت بنویسند تا کشور، از این شرایط فوق بحرانی عبور کند. مشقهایی از جنس:
- تدوین سند استراتژیک توسعهی صنعت کشور؛
- نظارت دقیق بر پیادهسازی نقشه راه توسعهی صنعت؛
- تعریف چالشها و مشکلات جاری تمام صنایع کشور؛
- ارائهی راه حلهای فوری جهت این گذر موفق از چالشهای جدی امروز صنعت؛
- اقدام عاجل در حل این مشکلات از طریق همافزایی تمامی تشکلها؛
و در این مسیر سخت، نقش فراتشکلهایی نظیر شورای هماهنگی تشکلهای مهندسی، صنفی و حرفهای کشور بهعنوان نمایندگان واقعی صنعت احداث ایران، بسیار کلیدی و حیاتی ست.
آزمونهای امروز سرزمینمان
سهل و ممتنعند
سهلند، چون پاسخ آنها مشخص است
و ممتنعند چون با آرایش ۴۶ سالهی نظام حکمرانی، قابل پیمودن نیست
راز پیمایش این مسیر سخت
و راز ممکن شدن این ناممکن
بازگشت فوری حاکمیت
از بیراهههاست
خلیل سجاد – مرداد ۱۴۰۴